۲۷ اردیبهشت ۱۳۸۷، ۱۵:۴۳

گزارش سمینار کودک و شاهنامه /

قصه‌های تراژیک شاهنامه برای کودکان قابل روایت نیست

قصه‌های تراژیک شاهنامه برای کودکان قابل روایت نیست

سمینار "کودک و شاهنامه" در قالب جشنواره ای به همین نام صبح امروز توسط ماهنامه شهرزاد و با حضور هنرمندان، نویسندگان و کودکان در سالن سینمای کاخ موزه نیاوران برگزار شد.

به گزارش خبرنگار مهر، مریم کریم زاده نویسنده کودک و نوجوان در این سمینار گفت: دهه های 40 و 50 اغلب بازنویسی ها از شاهنامه به زبان ساده و روایت آسان نزدیک بودند ولی در دهه های اخیر بازنویسی های خلاق بیشتر مورد توجه قرار گرفتند و این نشان دهنده توجه بیشتر جامعه به مقوله بازنویسی و بازآفرینی شاهنامه است.

وی افزود: بچه های امروز نیاز به شیوه های مدرن برای بازنویسی و بازآفرینی شاهنامه دارند. طبق تحلیل من در موارد بازنویسی شده پرطرفدارترین داستان این کتاب قصه رستم و سهراب است.

این محقق ادبی تعداد بازآفرینی های شاهنامه و متون کهن را اندک دانست و ادامه داد: در خصوص بازنویسی شاهنامه برای کودکان 150 اثر از سال 1335 تا 1384 شناسایی شده است که تنها چهار عنوان از آن بازآفرینی حقیقی داستانهای شاهنامه بوده اند و مابقی تنها در حد ساده نویسی بوده است.

وی کمبود نقد نظری را از دلایل افت سطح کیفی بازنویسی و بازآفرینی های شاهنامه دانست.

روایتهای شاهنامه غالبا تراژیک اند که این مسئله برای کودکان قابل روایت نیست

در ادامه، منوچهر اکبرلو - نمایشنامه نویس - نحوه حضور روایتهای شاهنامه را در ادبیات دراماتیک بررسی و تشریح کرد.

وی گفت: رمز ماندگاری اسطوره ها انطباق آنها با دو اصل ازلی و ابدی بودن است. آثار تولید شده در حوزه نمایشنامه از شاهنامه همواره عین روایت را منتقل کرده اند و این امر آفتهایی در پی دارد. این روایت را فردوسی در بهترین شکل نقل کرده و تکرار آن کار بیهوده ای است. مثلا رستم همیشه با ویژگی های برتر جسمانی در آثار نمایشی شناخته شده و دیگر جنبه های شخصیتی او مورد توجه قرار نگرفته است.

اکبرلو تکیه بر پهلوانی های رستم را استفاده ابزاری از شاهنامه دانست و افزود: شاهنامه، ایلیاد و اودیسه و مهابهاراتا به عنوان قله های اسطوره سازی در جهان بیشتر منبع الهام هستند نه رونویسی. اسطوره ها از سویی گام در طلوع تاریخ بشری دارند و از سویی در زندگی روزمره ما نیز موجودند ولی ما در شناخت آنها کوتاهی می کنیم.

وی در خصوص دشواری کار در نوشتن نمایشنامه هایی از شاهنامه برای کودکان متذکر شد: روایتهای شاهنامه غالبا تراژیک اند که این مسئله برای کودکان قابل روایت نیست.

سال گذشته سه برنامه قصه گویی از برنامه های صدا وسیما حذف شد

سپس مصطفی رحماندوست - شاعر و نویسنده کودکان - ضمن ابراز گلایه از برنامه های صدا وسیما در زمینه قصه و قصه گویی برای کودکان خاطرنشان کرد: در سال گذشته سه برنامه قصه گویی از برنامه های صدا وسیما حذف شده که یکی از آنها برنامه پرطرفدار "شب بخیر کوچولو" بود که خودم آن را اجرا می کردم.

رحماندوست همچنین درباره کتابش "بازی با انگشتهای من" تصریح کرد: این کتاب به زبانهای انگلیسی و فرانسه ترجمه شده و مترجمان آن دلیل انتخابشان را لزوم قصه گویی برای کودکان عنوان کردند. من بازنویسی های آتوسا صالحی را از شاهنامه خیلی دوست دارم. در دهه های گذشته می گفتند شاهنامه، شاهنامه است و مردم نامه نیست پس باید نابود شود ولی در حقیقت شاهنامه مردم نامه است و این امری است که دانشمندان آن را درک می کنند. شاهنامه می تواند کتاب بالینی همه ما باشد حتی اگر کودک آن را نفهمد. خود من در کودکی شاهنامه را نمی فهمیدم اما اشتیاق پدرم به خواندن شاهنامه آن را برایم تبدیل به یک راز کرده بود و من همواره می خواستم هر چه سریع تر این راز را تشخیص دهم.

وی درباره وضع مطالعه در ایران خاطرنشان کرد: من یک بار گفتم وضع مطالعه در ایران خیلی خراب است و یکی از دوستان گفت: آقا این قدر سیاه نمایی نکنید. من قبول دارم که اوضاع از 30 سال پیش بهتر شده و یا انجمنی تشکیل شده که برای کودکان می نویسند و 300 عضو دارد که البته من عضو آن نیستم اما قبول کنید در خصوص فرهنگ سازی روی آثاری مثل شاهنامه کم کار کرده ایم. بازنویسی شاهنامه مثل خریدن نوار قصه برای بچه هایمان است اما بچه صدای پدر و مادرش را می خواهد بنابراین بهتر است خود شاهنامه را برای بچه ها بخوانیم.

نگاه فردوسی و مولانا به هستی و جهان بسیار شبیه است

در ادامه فرزانه اخوت مقاله ای در خصوص تفاوتها و شباهتهای مثنوی و شاهنامه و رعایتهای مورد نیاز در بازنویسی برای کودکان ارائه کرد.

وی گفت: اولین نکته ضرورت آشنایی با فردوسی و شاهنامه است چون شاهنامه سند ملی ماست و باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در کودکان ما می شود. فرض کنید حافظه خود را از دست داده اید؛ چه فاجعه ای رخ می دهد؟ شاهنامه حافظه تاریخی همه ایرانیان است و مسبب اصلی دوام و قوام زبان فارسی است. شاهنامه پای خود را از مرزهای ایران فراتر گذاشته به طوری که اروپائیان بیشتر درباره آن تحقیق کرده اند. به عنوان مثال "پل هامبر" سوئیسی تحقیقی درباره لغات عربی در شاهنامه انجام داده است.

وی ادامه داد: در اثر مولانا تاکید بر رفتن از سطح به عمق است و از لفظ به معنا؛ چون فردوسی مشکل حراست از زبان فارسی را حل کرده بود. فردوسی به خوبی می دانست که چه می کند و چه وظیفه ای بر دوش می کشد و این مسئله در این بیت به خوبی مشهود است: "پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند، بسی رنج بردم در این سال سی / عجم زنده کردم بدین پارسی." اما مولانا فقط به قوم ایرانی فکر نمی کند. دغدغه او همه انسانیت است و به نظرم مهاجرت او از ایران یک سفر نمادین بود. در نحوه سرودن نیز این دو کتاب با هم تفاوتهایی دارند.

اخوت تصریح کرد: فردوسی طی 30 سال مطالعه و جمع آوری دقیق به نگارش شاهنامه می پردازد اما مولانا در اواخر عمر دچار تحولی عمیق می شود که مثنوی معنوی پس از آن سروده می شود. در واقع مولانا در حالتی شبیه وجد و خلسه مثنوی را نگاشته است. به رغم تفاوتهای ساختاری شدید در معنا، این دو اثر بسیار به هم نزدیک اند و نگاه فردوسی و مولانا به هستی و جهان بسیار شبیه است. این مسئله است که بازنویسان ما باید آن را به خوبی درک کنند. به عنوان مثال از نکات مهم در مشابهت دو اثر، اهمیت موسیقی در شاهنامه و مثنوی و همچنین نوع نیایشهاست. در نگاه شرایط ظالمانه زمان نیز دو شاعر بسیار شبیه یکدیگرند.

وی اضافه کرد: من در خصوص انتقال این دو اثر به مخاطب کودک و نوجوان پیشنهاداتی دارم. اولا بازنویس این آثار باید به خوبی شاعر را بشناسد و با افکار او آشنا باشد. ناآشنایی نویسندگان با کل شاهنامه باعث شده است تا در بازنویسی دچار ضعف و حتی اشتباه در انتقال مفاهیم باشیم. دیگری بحث تصویرسازی است که در این آثار حائز اهمیت است.

اخوت به نقل خاطره ای از خود پرداخت و گفت: من در کانون اصلاح و تربیت شاهنامه تدریس می کردم و نتایج فوق العاده ای که پس از آن حاصل شد باعث شد ایمان بیاورم که شاهنامه کتابی برای همه مردم است.

فردوسی در نپرداختن به ذهن و مسائل کودک تقصیری ندارد

پس از او نوبت به محمدرضا یوسفی - نویسنده کودک و نوجوان - رسید که گفت: باید به خاطر داشته باشیم که با اثری حماسی روبرو هستیم. اگر شاهنامه را به عنوان حماسه بشناسیم می توانیم آن را به سه عنوان تقسیم کنیم: اسطوره، افسانه و قصه. اما اسطوره ها مبنای اصلی شاهنامه هستند و این چیزی است که همواره برای محققان دینی، ملی و تاریخی مورد توجه بوده است.

یوسفی درخصوص نقش فردوسی در ماندگاری زبان فارسی گفت: از یک پروفسور مصری سئوال کردند چرا شما با وجود مدنیت کهن و قوی پس از حمله اعراب حتی ملیت خود را از دست دادید و او در پاسخ گفت چون ما فردوسی نداشتیم. مهم ترین منابعی که فردوسی، شاهنامه را از آنها استخراج کرده روایتهای شفاهی مردم بوده که منابعی بسیار غنی هستند. مخاطب اولیه آثاری مثل شاهنامه مخاطبان عام و بزرگسال اند ولی در ساختار برخی قصه ها ما به کودک برخورد می کنیم اما باید به خاطر داشته باشیم برخورد فردوسی با همه چیز در شاهنامه برخوردی حماسی است. مثلا دوران کودکی سهراب در شاهنامه بسیار کوتاه است و حتی می توان گفت که سهراب اصلا کودک نیست چون فردوسی او را در 10 سالگی سرآمد دلاوران و مردان خطاب می کند.

وی تصریح کرد: فردوسی در نپرداختن به ذهن و مسائل کودک تقصیری ندارد چون وظیفه فردوسی در شاهنامه این نبوده است اما جایی که داستان ایجاب می کند - مثل داستان کیخسرو که بهترین و طولانی ترین مدت کودکی را در شاهنامه داراست - فردوسی حق مطلب را در عین ساختار ادبی حماسی ادا کرده است. این چیزی است که بازنویسان شاهنامه در حوزه کودک و نوجوان باید مد نظر قرار دهند. در گذشته رسالت حفاظت و انتقال مفاهیم شاهنامه بر عهده نقالان بود ولی امروزه بر دوش نویسندگان و هنرمندان است.

پس از آن آتوسا صالحی - نویسنده کودکان و بازنویس شاهنامه - از برگزاری سمیناری با این مضمون تشکر کرد و گفت: ضرورت بازنویسی شاهنامه برای کودکان در این است که الگوهای مناسبی برای فرزندانمان ایجاد کنیم. چون خرد و پهلوانی شاهنامه بهترین منبع الگوپذیری برای نوجوانان است. به اعتقاد من فانتزی موجود در شاهنامه در نمونه های هم ترازش بی نظیر است که این می تواند تخیل کودکان ما را بارور کند اما در عین حال همه داستانهای شاهنامه قابلیت انتقال به زبان کودکان را ندارد و این نکته ای است که باید درباره آن به تحقیق و کنکاش پرداخت. من در بازنویسی های خود سعی کرده ام اسطوره ها را از تک بعدی بودن خارج کنم و شخصیتهای خاکستری را که می توانند بافت دراماتیک ایجاد کنند پیدا کنم تا برای بچه ها باورپذیری بیشتری داشته باشد.

پس از اتمام سخنرانی ها علی کاشفی خوانساری - دبیر جشنواره - برگزیدگان نخستین جشنواره کودک و شاهنامه را معرفی کرد.

در ابتدا هدایایی به رسم تجلیل از مرحوم "م. آزاد" به خانواده وی اهدا شد. محمود مشرف تهرانی (م. آزاد) بیش از 20 بازنویسی از شاهنامه ارائه کرده بود.

محمد میرکیانی مدیر گروه کودک و نوجوان شبکه اول سیما نیز که سه تحقیق در حوزه شاهنامه برای کودکان داشته، مورد تقدیر قرار گرفت.

آتوسا صالحی نیز با انتشار 22 عنوان کتاب از پدیدآورندگان فعال این عرصه شناخته و تقدیر شد.

کد خبر 684275

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha